English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6231 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lighterage U هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
lay day U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
laydays U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lift on U بارگیری کشتی توسط جرثقیل
stowage U بارگیری و باراندازی
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
wharfage U هزینه باراندازی
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
lighter aboard ship U کشتی دوبه بر
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
fio U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
drayage U هزینه بارگیری وبار اندازی
lighterage U هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
shiping agent U کارگزار بارگیری کشتی
shiping agent U حق العمل کار بارگیری کشتی
The ship is loading. U کشتی درحال بارگیری است
lay day U روز بارگیری وباراندازی کشتی
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
primage U اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
lockage U هزینه عبور کشتی ازسد بالابر
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
exclusion principle U اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
lift-off U تخلیه کشتی توسط جرثقیل
over shipment U ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد
deck cargo U بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
privateer U کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
embarkation order U دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
demurrage U هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
dockage U حق باراندازی
wharfage U حق باراندازی
carload shipment U حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
wharfage U عوارض باراندازی
demurrage U حق باراندازی گرفتن
aerial port U باراندازی هوایی
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
wharfage U وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
barge U دوبه
scow U دوبه
lighters U دوبه
lighter U دوبه
barges U دوبه
barged U دوبه
lighterage U دوبه
bargeman U دوبه ران
oil flat U دوبه نفت کش
lighterage U دوبه کاری
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
lighterage U حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
air turbine starter U استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
environment U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
virtual U که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
well deck U پل بارگیری
burdening U بارگیری
stowage U بارگیری
loading U بارگیری
shipping U بارگیری
material handling bridge U پل بارگیری
charging U بارگیری
loading bridge U پل بارگیری
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
plimsol mark U علایم بارگیری
line charging current U جریان بارگیری خط
load factor U ضریب بارگیری
pre loading U بارگیری اولیه
plimsol mark U مارک بارگیری
point of loading U نقطه بارگیری
line charging capacity U فرفیت بارگیری خط
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
stowing U بارگیری کردن
loading facilities U وسایل بارگیری
magnetic loading U بارگیری مغناطیسی
loading point U نقطه بارگیری
loading rack U سکوی بارگیری
stows U بارگیری کردن
laden U بارگیری شده
loading scale U مقیاس بارگیری
loading site U سکوی بارگیری
loading time U زمان بارگیری
loading table U جدول بارگیری
loading station U ایستگاه بارگیری
loading diagram U دیاگرام بارگیری
stowed U بارگیری کردن
loading chart U جدول بارگیری
pallete U کفه بارگیری
accumulator charge U بارگیری اکومولاتور
pack saddle U زین بارگیری
bulk loading U بارگیری در مخازن
bucket charging U بارگیری با سطل
load lines U علایم بارگیری
loading apron U نوار بارگیری
on berth U ناوحاضربه بارگیری
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
loading bucket U سطل بارگیری
stow U بارگیری کردن
loading site U محل بارگیری
apron U محوطه بارگیری
quays U سکوی بارگیری
well deck U عرشه بارگیری
cargo net U تور بارگیری
embarkation table U جدول بارگیری
load U بارگیری کردن
loads U بارگیری کردن
loading U فرفیت بارگیری
commercial loading U بارگیری تجارتی
charging car U واگن بارگیری
charging wharf U اسکله بارگیری
loads U فرفیت بارگیری
loads U بارگیری مهمات
aprons U محوطه بارگیری
charging berth U اسکله بارگیری
load U فرفیت بارگیری
quay U سکوی بارگیری
Loading and unloading. U بارگیری وتخلیه
load U بارگیری مهمات
deadweight U تناژ بارگیری
pallet U کفه بارگیری
embarkation area U محوطه بارگیری
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
charging crane U جرثقیل بارگیری
frequency loading U بارگیری فرکانسی
carburizing pot U فرف بارگیری
pallets U کفه بارگیری
download U بارگیری پایین
groupware U نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
stevedores U بارگیری وباراندازی کردن
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
loading space U فضای قابل بارگیری
loading plan U طرح بارگیری خودرو
cargo port U دریچه بارگیری ناو
loading chart U طرح بارگیری هواپیما
charging side U محل بارگیری کوره
loading list U لیست بارگیری خودرو
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
embarkation table U جدول قابلیت بارگیری
stevedore U بارگیری وباراندازی کردن
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
cargo plan U طرح بارگیری ناو
stevedoring charges U هزینههای بارگیری وباراندازی
staging unit U یکان بارگیری کننده
bulk load method U روش بارگیری با بارقوال
Recent search history Forum search
1اصلاح ترجمه
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
4express, overexpression
1offshoring
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
0اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
0گاييدن دختر كارتوني توسط ديو سبز
0گاييدن دختر كارتوني توسط ديو سبز
0گاييدن دختر كارتوني توسط ديو سبز
0توسط ديو سبز
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com